loading...
جاده عشق
farhad بازدید : 7 دوشنبه 01 مهر 1392 نظرات (0)

گفته بودم اگر قسمت باشه ممکنه عاقدمون کسی باشه که من خیلی دوستش دارم ... البته هنوز قطعی نشده است.

خواب دیدم خواهر کوچیکه اومده که بعله ما رفتیم پیش عاقد و کارها تموم شد.

بعد من در حال نق زدن و زر زر کردن هستم که عه! خب تو که میدونستی من فلانیو دوست دارم و دلم میخواست از نزدیک ببینمش و باهاش عکس بندازم ، تو ذهنمم این بود که مثلا" وکالتی از طرف من خطبه عقد خونده شده

دقت بفرمایید انقدری که عکس نگرفتن با عاقد ناراحتم میکرد، عدم حضورم تو مراسم عقد ناراحت کننده نبود.

بعله ... در حال لوس کردن خودمان بودیم که ییهو با دیدن نیش باز خواهر کوچیکه  فهمیدم به جای ِ من و پرتقالی ، خطبه عقد خواهرکوچیکه و خرزو خان خونده شده!

هنوز یاد قیافه خودم میوفتم خنده ام میگیره....

*

جمعه برای ناهار پرتقالی اومد خونمون که بعدش بریم وسایل خونه رو جابجا کنیم  و یه گروه موزیک رو هم ببینیم.

بعد پرتقال فروش گفت : دیروز که جوجه تیغی اومده بود شیلنگ کولر رو عوض کنه ، پرسید کدوم اتاق رو میخوایم اتاق خواب کنیم؟ بعد میگه یکی از کمد ها برای من خیلی بهتره چون قد کت شلوارم هست و وسایل خیلی مرتب توش چیده میشه.

فنجون ِ فوضول ِ موذی: کدوم کمد رو میگفت عزیززززم؟

-          حالا هر وقت که رفتیم خونمون، وسایلمو میزارم میبینی!

فنجون جوگیر شده: بدو بدو بقچه لباسهای زمستونیمو آماده میکنم که همین الان که میریم خونه ، اون کمد بهتره رو تصاحب کنم و جلو جلو وسایلمو توش بچینم!

بعد هی لباس برمیدارم، هی میزارم سرجاش ... دلم نمیخواد از این خونه برم ... اتاقم ... کمدم ... اووووف تازه برای عکاسی اسپرت هم باید یه تعداد لباس ببریم آتلیه و اصلا" من دلم نمیخواد از خونه خودمون برم ....

بعد صرفا" جهت تصاحب کمد یه بقچه کوچیک زدم زیر بغلم و رفتم سراغ مامان و بابا که : من وسایلمو همینجا میزارم، گفته باشم اگه ببینم مسواک و حوله و لباسامو حتی جابجا کنین غصه میخورماااا ... بعدشما حتما" حتما" حتما" دو روز در هفته همینجا میمونم حداقل!

بعد من این همه حساس و نگران:

خواهر کوچیکه: باشه، لباس مهمونی هاتو بزار همینجا من مواظبشم  ... تو فقط برو!

پرتقال فروش: اون دو روز رو هم از الان مشخص کن که تکلیف خودمونو بدونیم!

*

از جمله چونه زنی های فنجون و پرتقال فروش:

-          میگم به نظرت اون طرف تخت که نزدیک در هست مال من باشه بهتره یا اونی که از در دور تره؟

-          هر کدوم که خودت دوست داری عزیزم ...حالا بزار تخت ها برسه بعد تصمیم بگیر.

-          اممم به نظرم این دم دری خیلی خوب تره، دسترسی بهتری هم داره.

-          باشه!

-          یه وقت فکر نکنی چون من دم در هستم، هی بهم بگی تو برو چراغ خاموش کن و برو آب بیار هاااا ، اصلن من میرم اون طرف بهتره .. تو خودت دم در باش. یه موقعی دزد هم بیاد اول میاد سر وقت تو، من فرصت فرار دارم.

-          یعنی همش به فکر خودتیااااا ... خیله خب طرف دم در برای ِ من، دندم نرم برات آب میارم، چراغ ها رو هم خاموش میکنم ... سپر بلای دزد هم میشم!

 ده دقیقه بعد پس از تفکر زیاد: نه نه! نظرم عوض شد ... من دم دری رو ترجیح میدم ... این روزا که وقتی کسی توی خونه هست، دزد نمیاد ... اما خطر زلزله همیشه هست ... من دم در میخوابم که اگه زلزله اومد سریع! خودمو نجات بدم، بعدا" میام تورو هم نجات میدم!

*

یه چیز دیگه: دارم یه تعدادی از آهنگ هایی که دوست دارمو لیست میکنم برای گروه ارکستر ... بعد نمیدونم چرا با نوشتن هر کدومشون چرا اشکم در میاد!

*

 گفتم آهنگ : از خیرین امور وبلاگی درخواست میشود ما را در امر قرار دادن کد موزیک زیر یاری دهند...

کدش رو از سایتهایی که کد آنلاین میدن پیدا کردم ولی تو وبلاگ نمیخونه ... وا مصیبتاااا

http://s3.picofile.com/file/7940521391/Chera_Nemiraghsi.mp3.html


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 154
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 66
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 41
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 114
  • بازدید ماه : 162
  • بازدید سال : 168
  • بازدید کلی : 1,424